نقد وارده | مصافحه با نامحرم چه ارتباطی با مصالح بین المللی دارد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در فضای فرهنگی سیاسی کشور موضوعاتی توسط گروه (یا جریانی) خاص با هدفهای مشخص مطرح و پیگیری می شود، و به دنبال آن، راهکارهایی را ارائه می دهند تا به زعم خودشان معضل خودساخته را حل و فصل کنند، در صورتی که اگر واقع بینانه بنگریم، نه معضلی وجود دارد و نه آن نظرات، راهحل آن مشکلات فرضی و موهوم است.
اخیراً مطلبی در فضای مجازی از نوع شبهه افکنی و وارونه جلوه دادن مسائل شرعی، منتشر شده است، که در آن عدم مصافحه با زنان غیرمسلمان در خارج از کشور را معضلی برای نظام دانسته و به بیان خاطراتی می پردازد که در محضر آیةالله العظمی بروجردی(ره) مطرح شد: "در مواجهۀ با زنان غیرمسلمان آنها دستشان را دراز می کنند که دست بدهند، ما چه کار كنيم؟ اگر دست ندهيم، موجب هتک آنها میشود؛ آیتالله بروجردی فرمودند: اگر موجب هتک میشود، اشکالی ندارد".
و در ادامه یادداشت راهحل معضل ارتباط با زنان غیرمسلمان در خارج از ایران و یا حتی با هر نامحرمی! را بهکارگیری این نظریه می داند.
بنابراین توجه به نکات زیر قابل تأمل خواهد بود:
1. دستندادن با زنان غیرمسلمان در روابط با کشورهای خارجی دقیقاً چه معضلی را به وجود آورده یا میآورد؟ و یا چه وهنی برای نظام میباشد؟ و یا چه توهینی به زنان آن کشورها است؟ حتی اگر فرضاً سوءتفاهمی هم برای آنان پیش بیاید با این توضیح که در فرهنگ دینی ما، دستندادن با نامحرم، احترام به زنان انگاشته میشود، چنین سوءبرداشتهایی نیز رفع خواهد شد. هیچگاه عملکردن یک ملت به فرهنگ خود، حتی اگر عملنکردن به فرهنگ یک ملت دیگر را در دل خود داشته باشد، اهانت به آنها نبوده و نیست. مگر آنکه بخواهند به آن فرهنگها رنگ و بوی سیاسی بدهند و یا قصد تحمیل آن را بر ملل دیگر داشته باشند!
2. آنچه که فتوای مرحوم آیت الله العظمی بروجردی _ بر اساس آنچه نقل شد _ به دست دادن با زنان غیر مسلمان در کشورهای خارجی دلالت دارد، ولی متأسفانه از عبارات انتخاب شده مانند « دست دادن با نامحرم» در عنوان یاد داشت، و یا عبارت « حکم دست دادن با زنان غریبه» در بند دوم و یا سؤال پایانی که « چرا مسأله دست دادن با نامحرم در جمهوری اسلامی به معضل تبدیل شده است» برداشت می شود که نویسنده به دنبال تجویز دست دادن با نامحرم در داخل کشور نیز هست! و این خود اولا: همان تسامح و تساهل معروفی است که از نظر آیت الله العظمی بروجردی(ره) و فقهای دیگر مطرود است؛ ثانیا: برداشتی مغرضانه از آنچه که نقل شده و ظلمی بزرگ به آن مرجع عظیم الشأن است.
آیا درست است با هدف حل و فصل مخاصمات سیاسی یا انتقام گیری و یا هر هدف دیگر ساحت منزه یک فقیه بزرگ را به چالش بکشیم و از آن هزینه کنیم؟! فأین تذهبون؟
و البته این سوال هم باقی می ماند که آیا واقعا نویسنده به دنبال چنین برداشت و سوء استفادهای است.
3. در بخشی از یادداشت به نقل از آن مرجع بزرگ (رضوان الله تعالی) آمده است «من تعجب میكنم كه فقهای ما ادلّه نظر را حمل كردند به صورت ريبه؛ چرا در ادلّه لمس اين انصراف را قائل نشدند؟» این سوال مطرح می شودکه چنین نقلی که به گونهای به نوه آن بزرگوار نیز منتسب شده است، چه مقدار با واقعیت همخوانی دارد.؟ مرحوم آیةالله بروجردی شاگردان زیادی داشته که بسیاری از مراجع فعلی و گذشته را شامل می شود، حتی برخی از آنان جزء اصحاب استفتای ایشان بودند و به نظرات فقهی آن بزرگوار اشراف کامل داشته و در موارد بسیار تبعیت نیز میکردند. ولی در این مسئله، به غیر از آنچه که در یادداشت مزبور به آن اشاره شده، نه نقلقولی از آنان آمده و نه فتوایی از آنان صادر شده است. اما بر فرض صحت این نقل، مفهومش این است که در حرمت هر نوع تماس با نامحرم ـ حتی بالاتر از دست دادن ـ باید قصد التذاذ شرط باشد و بدون قصد جایز؛ که بدون تردید ساحت هر فقیه عادل مخصوصا فقیه بزرگی چون آیةالله العظمی بروجردی از آن به دور است.
4. مسئله لمس نامحرم(دستدادن) مسلمان و غیرمسلمان، مسئلۀ فقهی بسیار مهم و نزدیک به اجماع و یا اجماعی در میان فقها شیعه است، و با مسئله نظر به نامحرم متفاوت بوده و درباره آن، چنین اجماعی وجود ندارد؛ زیرا در نگاه به صورت و دست نامحرم تا مچ، برخی از فقهاء قصد تلذذ شرط دانسته و برخی آن را مطلقا حرام می دانند، اما در مصافحه و لمس، اینگونه نبوده و مطلقاً حرام است، این کار چه با قصد التذاذ و چه بدون آن شود شرعا با مشکل جدی روبه رو است.
کلام آخر
بنابراین راهحل چنین مسئلهای در این حد از اهمیت، نقل فتوای به جواز در یک یادداشت یا بیان خاطره نیست. نویسندگان چنین مطالبی، میخواهند ابرو را اصلاح کرده و به زعم خود وهنی را از نظام بردارند، در حالی که چشم را کور می کنند و یک حکم فقهی مهم را به وهن و ضعف می کشانند و یا این که با به میان آوردن چنین مباحث فقهی، دست و پا می زنند تا مراد سیاسی خود را به خورد جامعه ایمانی دهند.
اگر به دنبال راهحل هستیم، باید این مسئله و مسائل مانند آن تنها از طریق تشکیل یک گروه قوی فقهی مرکب از نمایندگان مراجع عظام و نظرخواهی از آنان و سپس انتشار آن توسط رسانههای معتبر کشوری، دنبال شود./۹۱۸/ی۷۰۲/س
محمدجواد نیکزاد، نویسنده و پژوهشگر حوزوی